x تبلیغات
تجربه های شخصی من

مارک زاکر برگ

 آنچه در این مقاله مطالعه میکنید:

 
جملات انگیزشی مارک زاکر برگ
زندگی نامه مارک زاکر برگ
سبک زندگی مارک زاکر برگ
خانه مارک زاکر برگ
ثروت مارک زاکر برگ
داستان شکایت از فیس بوک
ازدواج مارک زاکر برگ
۷ شعار اصلی و جمله انگیزشی مارک زاکربرگ
۱- من هر روز از خودم این سوال را میپرسم: آیا من امروز موفق شده ام  مهم‌ترین کاری را که قادر به انجام دادن آن بودم انجام دهم ؟
 
۲- مارک زاکر برگ همواره بر این باور بود که هیچ چیز بی نقص نیست پس همیشه راهکاری برای بهتر شدن وجود دارد.
 
۳- زاکر برگ همیشه می گفت دنیا پر از تغییر است پس اگر ریسک نکنید قطعا شکست میخورید.
 
۴- به جای حرف زدن خالق باشید چرا که مردم به جای اهمیت دادن به گفتار شما برای چیزی که خلق میکنید ارزش قائل هستند.
 
۵- هیچ گاه به دیگران اجازه ندهیدبه شما بگوید که خودتان را تغییر دهید.
 
۶- وی همیشه اظهار داشت که هدفش از تاسیس فیس بوک هرگز ایجاد یک شرکت نبود،وی میخواست کاری کند تا جهان را تغییر دهد.
 
۷- به جای اینکه تنها خواب موفقیت را ببینید از خواب بیدار شوید و برای موفقیت سخت تلاش کنید.
 
موفقیت مارک زاکر برگ میلیاردر جوان و سرمایۀ مارک زاکر برگ
مارک زاکربرگ (به انگلیسی: Mark Elliot Zuckerberg) در ۱۹ می ۱۹۸۴ در آمریکا به دنیا آمد. او یکی از جوان‌ترین افراد ثروتمند در جهان است. او برنامه‌نویس و کارآفرین است. همچنین بنیانگذار فیسبوک و مدیر عامل و مدیر اجرایی فیس بوک بوده و طبق پرسشنامه‌ای که در نوامبر ۲۰۱۷ منتشر شد، سرمایۀ مارک زاکربرگ معادل ۷۴.۲ میلیارد دلار است. فوربز او را به عنوان پنجمین فرد ثروتمند جهان معرفی کرده است.
 
کودکی مارک زاکربرگ چگونه گذشت؟
کودکی مارک زاکربرگ - فرزندان مارک زاکربرگ - زندگی مارک زاکربرگ
 
مارک زاکربرگ آموزش کامپیوتر را از همان دوران راهنمایی خود شروع کرد و در همان سالها تحت تعلیم پدرش در زمینه برنامه نویسی قرار گرفت و Atari BASIC Programming را از پدرش آموخت؛ و بعدها تحت تعلیم معلم خصوصی به نام Newman قرار گرفت تا دانشش در علوم کامپیوتری بالا برود، مارک توسط Newman نابغه کوچک لقب گرفته بود که همچنان نیز این لقب را به همراه دارد.
 
او به توسعه‌ی برنامه‌های کامپیوتری، به خصوص در زمینه بازی‌ها و ابزارهای ارتباطی علاقه وافری دارد. مارک در مورد کودکی خود می‌گوید : «من دوستان نقاش زیادی داشتم که پیشم می‌آمدند و چیزهایی می‌کشیدند و من از آن نقاشی‌ها، بازی جدیدی می‌ساختم.
 
مارک استعدادهای زیادی دارد و بعبارتی چند بعدی است. او کاپیتان تیم شمشیر بازی بوده و توانسته است دیپلم مسابقه های سنتی سالانه انگلستان را از آن خود کند. مارک به شعرخوانی نیز علاقه مند است و به خوبی می تواند شعر بخواند.
 
حتما بخوانید : زندگی‌نامۀ جک ما سومین ثروتمند جهان (موسس سایت علی بابا)
 
جوانی مارک زاکربرگ
آغاز درخشش زاکر برگ از همان دوران کودکی بوده است؛ و او در همین دوران نیز جوایزی را در حوزه ریاضیات، نجوم و فیزیک دریافت کرده است و به غیر از زبان انگلیسی، به زبان‌های فرانسه، عبری، لاتین و یونانی باستان نیز تسلط دارد. و پس از نامزد کردن با یک دختر دو رگه چینی آمریکایی تصمیم گرفت زبان چینی را نیز بیاموزد.
 
مارک درباره علاقه مندی های خود در صفحه فیسبوکش این چنین می نویسد: “آزادی، ابداع روش‌هایی که روابط بین انسان‌ها را افزایش داده و به این وسیله آن‌ها بتوانند چیزهایی را که برای آن‌ها اهمیت دارد به اشتراک بگذارند، حرکت‌های انقلابی، گردش اطلاعات، محافظه کاری” آیا تا بحال فکر کرده اید چرا رنگ فیسبوک آبی است؟؟ جالب است بدانید که مارک نسبت به رنگ‌های قرمز و سبز دچار کوررنگی است!!! و بهمین دلیل است که وی دید بهتری نسبت به رنگ آبی داشته و این رنگ را به عنوان رنگ قالب فیس‌بوک انتخاب کرده است.
 
راز موفقیت مارک زاکر برگ
مارک زاکربرگ ثروت - موسس فیس بوک - زندگی مارک زاکر برگ
 
مارک در تاریخ ۴ فوریۀ ۲۰۱۴ هنگامی که دانشجوی دانشگاه هاروارد بود، در خوابگاهش فیسبوک را طراحی کرد. دوستانش به او کمک کردند تا یک شبکۀ اجتماعی ایجاد کند و کمی بعد فیسبوک را در سطح کالج راه‌اندازی کردند. فیسبوک در سراسر دنیا به یک پلتفورم محبوب برای تعاملات تبدیل می‌شود و در سال ۲۰۱۲ شمار کاربران آن به یک میلیارد می‌رسد.
 
با این وجود در میان گروه طراح سایت اختلافات زیادی به وجود آمد و درگیری‌های حقوقی شروع شد، زیرا هر کدام ادعا می‌کردند با توجه به نقششان در راه‌اندازی فیسبوک، بخشی از سهام به آن‌ها تعلق می‌گیرد. مارک زاکربرگ با اعتقاد به ایده‌اش و ناامید نشدن توانست تمام این مشکلات را حل کند.
 
او در یکی از اظهارات معروف خود می‌گوید: «بزرگ‌ترین ریسک این است که ریسک نکنیم.»

برنامه ریزی

 برنامه ریزی اصولی میتواند باعث شود که شما در زمان کمتر تعداد کارهای بیشتری را انجام دهید. اصول برنامه ریزی صحیح را بیاموزید تا رضایت شغلی بیشتری نصیب شما گردد. در این مقاله مهمترین و موثرترین اصول  برنامه ریزی را خواهید آموخت.

 
اصول مدیریت زمان و برنامه ریزی چیست؟
مدیریت زمان (به انگلیسی: Time Management) در اصطلاح به معنای استفاده ی بهینه زمان در طول ۲۴ ساعت است .به گونه ای که تما برنامه و کارهای روزانه که برای آن برنامه ریزی کرده اید به بهترین نحو انجام شوند.
 
هدف از مدیریت کردن زمان و برنامه ریزی در زندگی این است که شما بتوانید در مدت زمان مشخصی به کارهای بیشتری رسیدگی کنید. برنامه ریزی یعنی کارها را بر اساس اولویت اهمیت (از مهم و فوری به غیر ضروری) لیست کنیم و محدوده زمانی برای هریک مشخص کنیم و به این برنامه ریزی و مدیریت زمان شدیدا پایبند باشیم. همه ما دوست داریم در زندگی به موفقیت های بزرگی برسیم.
 
آمار موفقیت افراد در برنامه ریزی زمانی
تحقیقاتی که در سطح دانشگاه های امریکا انجام شد، نشان داد که بیشتر دانشجویان تلاش و تقلای زیادی میکنند، آنها حتی از فرصت ۲۴ ساعته خود بخش زیادی را به کار و تلاش در مسیر اهداف خود اختصاص می دهند. اما متاسفانه نتایج کافی و متناسب با تلاش خود دریافت نمی کنند! بله عجیب است نه؟! ما بسیاری افراد را در اطراف خودمان می بینیم که مثلا برای افزایش درآمد بیشتر، اولین کاری که می کنند آن است که تلاش خود را بیشتر هم می کند.
 
ساعت کاری خود را افزایش می دهند. من بقالی محل را می بینم که از ۶ صبح تا ۲ بامداد فردا مغازه اش باز است. این افراد تنها ایده ای که به ذهنشان می رسد این کار است.
 
من کارمندی داشتم که همیشه دنبال اضافه کار بود. اوایل تصور کردم که هدفش حقوق بیشتر است، اما مدتی که کارکرد او را زیر نظر گرفتم، دیدم حتی کارهایی را برای روزهای تعطیل خود به خانه می برد و واقعا عجیب است که همیشه هم به نظر میرسد سخت کار میکند!!! پس چرا کارهای او تمامی ندارد؟دوستان این مقاله دقیقا به موضوع مدیریت زمان و برنامه ریزی در زندگی و کار می پردازد.
 
برنامه ریزی زمان - اصول برنامه ریزی زمانی
 
نقطه آغاز تحول در زندگی
مواردی که در تحقیق بالا در سطح دانشگاه به دانشجویان آموزش داده شد و زندگی آنها را متحول کرد. من در این مقاله ۲۸ اصل مدیریت زمان و برنامه ریزی را برای شما خواهم گفت که فقط تعدادی از انها را کارمند ما اجرا و عادت خود کرد و بعد از آن نه اضافه کاری گرفت و نه کاری را به خانه برد.
 
تاریخچه مدیریت زمانی :
ریشه مدیریت زمان در کار و تجارت است. با انقلاب صنعتی در قرن نوزدهم و ظهور کارخانه ها و صنایع، نوع جدیدی از رابطه انسان با زمان خلق شد. کار در کارخانه ها بر خلاف کارهای کشاورزی نیازمند وقت شناسی روزانه بود.
 
مردم مجبور بودند یاد بگیرند برای زمانبندی به جای استفاده از طلوع و غروب خورشید از ساعت کمک بگیرند. از طرفی هم نظام آموزشی روز به روز به تربیت دانش آموزانی میپرداخت که با این نظام هماهنگ تر و تبدیل به کارگرانی با بهره وری بیشتر شوند.
 
به عقیده بنجامین فرانکلین، زمان پول است.
تئوری اصول مدیریت علمی
در سال ۱۹۱۱ فردریک تیلور، پدر مدیریت علمی، تئوری << اصول مدیریت علمی >> را با هدف افزایش بهره وری کارگران منتشر کرد.این تئوری به بررسی و مشاهده کار، یافتن بهترین روش برای انجام آن، شکستن آن به بخش های کوچکتر و مدیریت چگونگی انجام آن و در نهایت آموزش کارگران برای عملی کردن آن ، میپرداخت.
البته زمانی که ما به مدیریت زمان فکر میکنیم بیشتر مدیریت زمان فردی، مدنظرمان است. در واقع با مدیریت زمان میخواهیم وقت خود را کمتر برای انبوهی از کارهای متنوع صرف کنیم و بیشتر وقت خود را به کارهایی که واقعا برایمان در اولویت قرار دارند، اختصاص دهیم.
مدیریت زمان مجموعه ای از مهارت هاست که به محض تسلط بر آنها سازمانده تر، کارآمدتر، خلاق تر، آسوده تر و در نهایت شادتر خواهیم بود.

قانون ارتعاش

 قانون ارتعاش چیست ؟ چطور میتوانید با استفاده از این قانون مدار انرژیک خود را تغییر داده و از قانون جذب بهتر و بهینه تر استفاده کنید؟ آیا قانون فرکانس و قانون ارتعاش یکی هستند یا باهم تفاوت دارند ؟ اگر از طرفداران قانون جذب باشید حتما بارها کلمه ی قانون ارتعاش به گوشتان خورده است و شنیده اید که به شما میگویند ارتعاش مناسب ارسال کنید و فلان کنید و بهمان کنید تا بهترین نتیجه را بگیرید. در این مقاله قصد داریم شما را با قانون ارتعاش بیشتر آشنا کنیم پس با ما همراه باشید

قانون ارتعاش چیست

قانون ارتعاش (به انگلیسی: Vibration) در قانون جذب یعنی یکی شدن با رویا و خواسته. اگر برایتان این سوال پیش آمده است که قانون ارتعاش یعنی چی؟ و در حالت کلی ارتعاش چیست، باید بگوییم که: قانون ارتعاش یعنی در خواسته خود حل شوی و خواسته تو در افکار و باورهایت کاملا مشهود باشد. این زیباترین درجه از ارتقا و رشد فردی است که در روانشناسی هم بسیار تاکید شده است. ما بر اساس نظام باورهای خود، احساسات و حال خود را می سازیم. احساسات ما کیفیت فرکانس ذهنی-فکری ما را مشخص می کند. فرکانس همان سطح و کیفیت انرژی کار ذهن و یا بهتر بگوییم، کار تولید فکر در مغز است. پس اگر فکر خوب بکنید، فرکانس شما خوب و مثبت خواهد بود و اگر افکار غالب شما خوب و سازنده و مثبت باشد، باورهای مثبتی در شما شکل و ریشه میگیرد، و باورهای مثبت و قدرتمند در شما احساسات عالی و اشتیاق سوزانی برای "داشتن" و "بودن" بهتر و خوب تولید می کند و این می شود فرایند ایجاد و حفظ ارتعاش در قانون جذب.

 

فرکانس در قانون جذب چیست؟

 

اما فرکانس چیست؟ میدانید که افکاری که بصورت غالب در ذهن ما جاری هستندو در ضمیر ناخودآگاه ما وارد شده، قانون جذب را بکار می اندازند و ارتعاشات مشابه خود را تحت عنوان شرایط و تجربیات جدید به زندگی ما جذب میکنند. به شرایطی که در حال تجربه ی آن هستیم مدار کنونی ما و به ارتعاشاتی که به صورت قالب ذهن ما در آمده و هر روز و هر روز تکرار میشوند فرکانس ذهن ما میگویند. در قانون جذب هر ارتعاشی که ارسال میکنید در صورت تکرار مدام و راه پیدا کردن به ضمیر ناخودآگاه فرد به فرکانس تبدیل میشود و قانون جذب را بکار می اندازد.

 

 

هوش اقتصادی چیست

 هوش اقتصادی چیست ؟ تاکنون برایتان پیش آمده است که پای صحبت های فردی بنشینید و او به شما بگوید که از هوش مالی بالایی برخوردار است؟ اما این هوش مالی یا financial IQ چیست؟ به زبان بسیار ساده اگر بخوام برایتان شرح بدهم هوش اقتصادی توانایی یک فرد در حل چالش ها و مشکلات مالی است. فکرش را بکنید بتوانید از پس هر مشکل و چالش مالی ای بربیاید. بی شک شرایط اقتصادی زندگیتان زیر و رو میشود. لذا در این مقاله قصد داریم به بررسی اینکه هوش اقتصادی چیست پرداخته و راهکارهایی برای تقویت آن ارائه دهیم. در اصل قرار است که باهم الگوی ذهنی افراد ثروتمند را بررسی کنیم.

 
هوش مالی یا هوش اقتصادی چیست؟
اگر در یک جریان مالی، مفهوم سرمایه، بدهی، درآمد و هزینه را به درستی درک کنید، شانس شما برای ثروتمند شدن به شدت افزایش می یابد. “رابرت کیوساکی”
 
در روانشناسی نوین، هوش انسان را به چند بخش تقسیم کردند. یکی از هوش های انسان که اخیرا هم اساتید زیادی در سرتاسر جهان اهمیت و کاربری آن را بسیار پر رنگ کرده اند، هوش مالی است که بخش اعظمی از آن به قدرت مدیریت زمان فرد باز میگردد. بهترین تعریف هوش مالی را آقای رابرت کیوساکی، ارایه کرده اند. ایشان می گویند: هوش مالی ( هوش مالی به انگلیسی : Financial-Intelligence ) یا هوش اقتصادی یا به زبان خودمان شم اقتصادی، عبارت است از مجموعه تشخیص، تصمیم و اقداماتی که یک فرد در جهت مدیریت مالی زندگی خود و کسب و کارش بکار می گیرد. کیفیت شرایط مالی امروز شما بستگی مستقیم به کیفیت رشد و پرورش هوش مالی شما از کودکی تا کنون دارد. جالب است بدانید هوش مالی کودک، کپی هوش مالی والدین و نزدیکان است. بعد ها هوش مالی و سرمایه گذاری فرد در واکنش به تجربیات پیش رو دست خوش تغییر و تحول مثبت و یا منفی میشود که نهایتا در بزرگسالی شکل و فرم شخصی و خاصی به خود می گیرد. یعنی هرکدام از ما در هر سنی شخصیت مشخص مالی در خود داریم و بر اساس نظام باورهای مالی خود عمل می کنیم.
 
موفقیت مالی، قانون جذب ثروت، هوش مالی، هوش اقتصادی، ذهن ثروت ساز، محمود جولایی
 
تست هوش مالی
۱- سهام A توسط یک شرکت جدید عرضه شده ‌است و سهام B سهام یک شرکت بزرگ محسوب می‌شود. کدامیک از گزینه‌های زیر درباره این دو سهام صحیح است؟
 
الف: انتظار می‌رود که سهام A ریسکی‌تر از سهام B باشد.
 
ب: انتظار می‌رود که سهام B نرخ بازگشت بیشتری نسبت به سهام A داشته‌باشد
 
ج: انتظار می‌رود که سهام B دارای یک نرخ برگشت تضمین‌ شده باشد اما سهام A این تضمین را نداشته‌ باشد.
 
د: اگر نرخ سود افزایش پیداکند انتظار می‌رود که سهام A ارزشش را بهتر حفظ کند
 
۲- در زمان سرمایه ‌گذاری سه شرط اصلی که باید در نظر گرفته ‌شود کدام است؟
 
الف: حجم، بیمه، مالیات
 
ب: اعتبار، سود ناخالص، نفوذ
 
ج: ریسک، نرخ برگشت، حالت پذیری
 
د: دسترسی به حساب‌ها، سود سهام، ضمانت‌ها
 
۳- زمانی نرخ سود افزایش می ‌یابد که:
 
الف: ذخیره‌کنندگان سود کمتری دریافت کنند و قرض‌گیرندگان سود کمتری پرداخت‌کنند.
 
ب: ذخیره‌کنندگان سود کمتری دریافت کنند و قرض گیرندگان سود بیشتری پرداخت‌کنند.
 
ج: ذخیره‌کنندگان سود بیشتری دریافت‌کنند و قرض‌گیرندگان سود کمتری پرداخت‌کنند.
 
د: ذخیره‌کنندگان سود بیشتری دریافت‌کنند و قرض‌گیرندگان سود بیشتری پرداخت‌کنند.
 
۴- سودی که برای مدت زمانی در یک حساب باقی می‌ماند، نیز سود دریافت می‌کند. نام این فرایند چیست؟
 
الف: عایدی دو برابر
 
ب: سرمایه اضافی
 
ج: سود مخصوص
 
د: سود مرکب
 
۵- یک فرد وام ‌دهنده زمانی که فردی بخواهد وام بگیرد اما احتمال عدم باز پرداخت پول توسط وام‌ گیرنده بیشتر از حد نرمال باشد، چه کاری انجام می‌دهد؟
 
الف: نرخ سود کمتری را مطالبه می‌کند
 
ب: نرخ سود بیشتری را مطالبه می‌کند
 
ج: از امتیاز اعتبار شخص می‌کاهد
 
د: امتیاز اعتبار شخص را افزایش می‌دهد
 
۶- خطر نقد شوندگی (Liquidity) برای کدام نوع از سرمایه ‌گذاری بیشتر است؟
 
الف: املاک
 
ب: صندوق‌های مالی دوگانه
 
ج: حساب‌های ذخیره‌سازی
 
د: سهام‌های شخصی
 
۷- فرض ‌کنید نرخ سود حساب پس انداز شما ۵ درصد در سال باشد و نرخ تورم ۸ درصد باشد. حال پس از یک‌‌سال قدرت خرید شما چه تغییری می‌کند؟
 
الف: بیشتر می‌شود
 
ب: کمتر می‌شود
 
ج: یکسان است
 
د: نمی‌دانم
 
۸- فرض کنید ۱۰۰ ریال در حساب خود دارید و نرخ سود سالیانه ۱۰ درصد است. اگر ۵ سال این پول در حساب شما باقی بماند پس از ۵ سال در مجموع چه مقدار پول در حساب شما خواهد بود؟
 
الف: ۱۴۶ ریال
 
ب: ۲۰۱ ریال
 
ج: ۲۲۳ ریال
 
د: ۱۶۱ ریال
 
ه: ۱۹۹ ریال
 
۹- اگر سهام شما در یک سال ۴۰ درصد رشد داشته ‌باشد و در سال بعد ۴۰ درصد کاهش داشته ‌باشد، مقدار سود خالصی که به دست می‌آورید چقدر است؟
 
الف: ۰ درصد
 
ب: ۱۰+ درصد
 
ج: ۱۶- درصد
 
د: ۵+ درصد
 
۱۰ -کاهش سود ناخالص یک شرکت می‌توانند نشان‌ دهنده کدام مورد باشد؟
 
الف: فروش شرکت کاهش یافته است
 
ب: هزینه‌های شرکت افزایش یافته است
 
ج: سود خالص شرکت کاهش یافته است
 
د: نسبت سود خالص شرکت به میزان فروش کاهش یافته‌است
 
پاسخ تست هوش مالی
پاسخ ۱۰ سوال بالا به شرح زیر است:
 
۱- الف / ۲- ج / ۳- د / ۴- د / ۵- ب
 
۶- الف / ۷-ج / ۸- د / ۹- ج / ۱۰- د
 
هوش مالی را چگونه بسنجیم
جواب‌های خود را با جواب‌های صحیح مقایسه ‌کنید و بررسی‌ کنید که نمره تست هوش مالی شما چند است. اگر نمره پایینی کسب‌کردید، ناامید نشوید زیرا می‌توانید هوش مالی خود را تقویت ‌کنید و همچنین اگر نمره بالایی هم کسب‌ کردید توجه ‌کنید که باز هم نکات زیادی برای یادگیری وجود دارد. در ادامه می‌خواهیم چندین نکته برای تقویت هوش مالی بیان‌ کنیم.
 
هوش مالی یعنی چه و چرا اینقدر اهمیت دارد؟
تعریف بالا هوش مالی رابرت کیوساکی بود. اما ببینیم به زبان خودمانی و درواقع هوش مالی در ایران چه مفهومی دارد؟
 
هوش مالی یعنی اینکه شما از گذشته تا کنون دو مقوله مالی-حسابداری “درآمد” و “هزینه” را چگونه مدیریت می کنید. نگرش و کیفیت رفتار مالی شما در این دو بحث، شرایط مالی امروز و آینده شما را خواهد ساخت. به زبان ساده تر با پول چقدر آشنایی؟ چقدر حسابداری بلدی؟ چقدر تعاریف اصلی بحث های مالی برای شما درست جا افتاده؟ چقدر زندگی مالی دیگران را الگو سازی میکنی؟ چقدر در جهت تقویت هوش مالی خود مطالعه و آموزش می بینید؟ خوشبختانه مثل بسیاری از بخش های دیگر هوش آدمی، هوش مالی نیز قابل ارزیابی و تغییر و تحول است. کاری که باید بکنید خیلی ساده است. شرایط و کیفیت هوش مالی اکنون خود را شناسایی کرده و بر اساس الگوهای مناسب و ایده آل تغییرات لازمه را در ذهن و ضمیر خود ایجاد کنید. در این برنامه شنبه ها با وایت برد موفقیت ما شرایط اکنون افراد مختلف را توضیح می دهیم و کافی است شما خود را وارسی کنید و ببینید جزو کدام دسته از افراد هستید. در برنامه هفته آینده الگوهای ذهنی و رفتارهای مالی افراد با ضریب هوش مالی افراد ثروتمند را خدمت شما توضیح خواهیم داد.

طرحواره

 طرحواره ها ساختار روانی و چهارچوب فکری هر فرد است که در زمان کودکی شکل گرفته و در ابتدای نوجوانی خود را نشان داده و عمولا تا کهنسالی همراه فرد است و ریشه در مواردی نظیر اعتماد به نفس و یا عزت نفس هر فرد دارد. طرحواره چیست؟ لغت طرحواره(طرحواره به انگلیسی: Schema) برای نخستین بار در قرن بیستم توسط یک روانشناس انگلیسی به نام فردریک بارتلت در یکی از تئوری های او به نام تئوری یادگیری عنوان شد. پس از آن طرحواره ها مورد توجه روانشناسان واقع شدند و تحقیقات زیادی در زمینه شناخت طرحواره ها تحت عنوان طرحواره درمانی صورت گرفت. در واقع طرحواره های ناسازگار اولیه که به آنها تله شخصیتی نیز گفته می شود، شاید یکی از اصلی ترین مشکلاتی است که، ممکن است برای هر انسانی پیش بیاید. اگر فردی گرفتار تله های شخصیتی شود، روند زندگیش با اختلالات جدی روبرو میشود و شادی و آرامش وی صلب می گردد. بیشتر تله ها در هم تنیده اند و به مسائلی همچون عزت نفس و اعتماد به نفس فرد مربوط می شوند. در این مقاله از دسته مقالات سایت راز موفقیت قصد داریم در مورد طرحواره ها یا همان تله های شخصیتی صحبت کرده، به انواع و شیوه های شکل گیری آن بپردازیم و نهایت ریشه های تحولی آن را بررسی کنیم..

 
طرحواره چیست؟
طرحواره چیست؟
طرحواره به انگلیسی(Schema)، در واقع قالب و چارچوب باورها و شناخت فرد از خود و محیط پیرامونش است که باعث تفسیر و سازماندهی اطلاعات می گردد. دراصل طرحواره یک چارچوب ذهنی است که، طبق آن ورودی های ذهنمان را سازماندهی می کنیم. یعنی هر ورودی که مطابق بر باورها و عقاید زندگیمان باشد را نگه داشته و بقیه آنها را حذف می کنیم. در حالت کلی طرحواره ها مفید هستند چراکه، کمک میکنند ذهن ما الگو و ساختار مشخصی برای دسته بندی ورودی های خود داشته باشد. مشکل اصلی زمانی ایجاد می شود که این باورها و عقاید مخرب و اشتباه باشند و موجب آزار و اذیت ما شوند. آنجاست که به آنها طرحواره های ناسازگار می گویند.
 
ژان پیاژه طرحواره درمانگرتصور کنید طرحواره ها نبودند. یعنی هیچ الگوی ذهنی نداشتید. مطمئنا نمی توانستید تجارب خود را به کار برده و برای آینده برنامه ریزی کنید.ژان پیاژه
برسی انیمیشن درون بیرون با زیرنویس فارسی در مبحث طرحواره شناسی
انیمیشن درون و بیرون یا پشت و رو (به انگلیسی: Inside Out) یکی از انیمیشن های موفق سال ۲۰۱۶ با موضوع طرحواره درمانی و نحوه شکل گیری طرحواره ها است. این انیمیشن یک کار کمدی-درام و ماجراجویی به کارگردانی پیت داکتر است. ارائه انیمیشن سرنشینان درون توسط والت دیزنی پیکچرز در ۱۹ ژوئن ۲۰۱۵ است.
 
ایده اصلی فیلم درونِ بیرون تاثیر احساسات در درمان انواع طرح واره ها و تاثیر بروز بجا و در زمان درست هر احساس در عدم شکل گیری تله های شخصیتی است که، بر اساس احساسات و تجربیات پیت داکتر در سنین نوجوانی که بخاطر نقل مکان به کشور دانمارک دچار تشویش‌های اجتماعی شده بود به تحریر درآمده است.
 
 
 
 
 طرحواره ها چگونه شکل می گیرند؟
 
بسیاری از طرحواره ها در سالهای اولیه زندگی (به خصوص سه سال اول)شکل می گیرند، با گذشت زمان قوی تر شده و به حرکت خود ادامه می دهند تا جایی که حتی عامل بسیاری از تجربیات زندگی می شوند. هرچه زمان شکل گیری تله های زندگی به عقب تر(یعنی سالهای نخست زندگی برگردد) بنیادی تر و قوی تر است و تغییر آن سخت تر صورت می گیرد. در حالت کلی از آنجا که طرحواره ها بنیادی ترین و عمومی ترین باور های فرد هستند، تاثیر عمیقی در شناخت، احساس و رفتار فرد دارند و میتوانند کاملا بر زندگی وی مسلط شوند وهمه ی جنبه های زندگی را تحت تاثیر قرار دهند.
 
نحوه شکل گیری طرح واره ها به شناخت اولیه فرد در دوران کودکی از جهان پیرامون خود برمیگردد و افرادی که کودک در آن زمان بیشترین برخورد را با آنها داشته است مثل خانواده، گروه همسالان و … بیشترین تاثیر را در شکل گیری طرح واره ها دارند. این بنیاد فکری زمانی که فرد به بزرگسالی پا می گذارد، آنچنان قدرتمند می شود که در تمام لایه های ناخود آگاه ذهن فرد نفوذ می کند. گاهی تحت تاثیر تله های شخصیتی اقداماتی از فرد سر می زند که حتی توان تفسیر آنها را ندارد و بدون اینکه بداند چرا اینکار را کرده است هر بار در شرایط مشابه بازهم همین عمل از وی سرمیزند.
 
طرحواره ها بر اساس ذهنیت های اولیه فرد شکل می گیرند و تجربیات جدید موجب اصلاح و یا تغییر آنها میشود. در این میان عواملی هستند که در شکل گیری طرحواره های ناسازگار یا مخرب تاثیر گذار هستند که در ادامه به بررسی آنها می پردازیم.
 
عوامل تاثیر گذار در شکل گیری طرح واره
شکل گیری طرحواره ها
 
طرحواره های مخرب یا ناسازگار در شرایط زیر سریع تر رشد کرده و ماندگاری بیشتری پیدا می کنند.
 
اولین عامل شکل گیری طرحواره های شخصیتی عدم ارضا نیازها:
هر کودکی در بدو تولد نیاز های بنیادین مانند نیاز به دریافت عشق و محبت، نیاز به امنیت جسمی، نیاز به سرپناه، نیاز به آموزش و … دارد. بسیاری از این نیاز ها در محیط خانه و خانواده تامین میشود. چرا که در سالهای اولیه کودک بیشترین ارتباط را با اعضای خانواده خود دارد. چنانچه نیاز های کودک در هر زمینه ای ارضا نشود، می تواند منجر به شکل گیری تله هایی خاصی همچون طرحواره محرومیت هیجانی و طرحواره طرد شدگی و … شود که در ادامه به بررسی هر یک میپردازیم.
 
دومین عامل شکل گیری طرحواره های ذهنی ارضا بیش از حد نیازها:
 از طرف دیگر اگر اطرافیان همواره گوش به فرمان باشند تا هر خواسته و نیاز کودک، هرچند غیر ضروری و یا حتی بی مورد را برآورده سازند، ممکن است در روند شکل گیری شخصیت و بنیاد باوری فرد اختلال ایجاد شود. به طور مثال فرد باور داشته باشد که، همه غلام حلقه به گوش او هستند و باید تمام نیازهایش را برطرف کنند(طرحواره استحقاق و بزرگمنشی) و یا همیشه باید کسی باشد که مسئولیت نگهداری از او را به عهده بگیرد(طرحواره وابستگی). این شیوه تربیتی  میتواند منجر به شکل گیری طرحواره هایی همچون وابستگی/ بی کفایتی و استحقاق و بزرگ منشی شود که در ادامه به معرفی هر یک می پردازیم.

جفت روحی

 جفت روحی(به انگلیسی: Spiritual pair ) به راستی کیست؟ جفت روحی ما همان کسی است که بیشترین ارتباط و پیوند روحی را با وی داریم و کائنات و کارما اورا سر راه ماه قرار میدهند. قطعا در زندگی هر کسی، فرد و یا افرادی هستند که، از نظر روحی بیشترین شباهت، پیوند و ارتباط را با او دارند.به چنین افرادی که حس می کنیم در عالم بالایی جهان آفرینش، پیوند عمیقی میان ما ایجاد شده است، جفت روحی می گوییم. توجه داشته باشید که جفت روحی و نیمه گمشده تفاوت های باهم دارند. یکی از تفاوت های اصلی میان جفت روحی و نیمه گمشده این است که، شما تنها یک نیمه گمشده دارید. اما، می توانید چند جفت روحی داشته باشید. اما دغدغه اصلی بسیاری از ما، جذب جفت روحی یا در حالت کامل تر جذب زوج روحی است.اگر معتقد به وجود جفت روحی در قرآن کریم هستید. اگر حس می کنید در دوران جدایی از جفت روحی خود بسر می برید. اگر خواهان ازدواج با جفت روحی خود هستید، تا انتهایی این مقاله با ما همراه باشید. ما در این مقاله کوشیده ایم تا، علاوه بر ارائه دادن تعریف صحیحی از جفت روحی، در ۴ گام تضمینی به شما عزیزان برای جذب جفت روحی خود یاری رسانیم.

دستاورد دوست عزیزی از همراهان راز موفقیت به نقل قول از خودشان:

«من تمام عمر خود را درگیر روابط کوتاه و بی سروته بودم. با اینکه همیشه سعی می کردم برای شخصی که با او در رابطه ام سنگ تمام بگذارم. همیشه خودم را آراسته می کردم و هیچ وقت با او به مخالفت نمی پرداختم. اما همچنان هر کس که با من وارد رابطه می شد، یا به من خیانت می کرد و یا به فجیع ترین شکل ممکن من را ترک می کرد و آن رابطه با تحقیر شدن من به اتمام می رسید. از نظر روحی در وضعیت بسیار وحشتناکی بودم. همیشه احساس می کردم ایرادی دارم و هیچ کس من را دوست ندارد. در اوج عصبانیت و ناراحتی با قانون جذب آشنا شدم. شروع کردم به کار کردن روی خودم و به کارگیری قانون جذب عشق و آشتی با خداوند رحمان. ابتدا لیستی از ویژگی های اخلاقی مرد رویاهایم تهیه کردم و شروع کردم به تجسم و تخیل. در کمتر از ۴۰ روز قبل از رسیدن به گام سوم جذب عشق، جفت روحی خودم را جذب کردم. فردی که با او آشنا شدم تمام ویژگی های اخلاقی و ظاهری لیست من را داشت. حتی ویژگی هایی که دوست داشتم اما فراموش کرده بودم آنها را بنویسم نیز دارا بود. همه چیز دقیقا شبیه به رویاهایم بود حتی جلسه خواستگاری و مراسم عقدمون دقیقا شبیه با آن چیزی بود که تجسم کرده بودم.»


آیا می دانستید که شما قدرت جذب همسری با ویژگی هایی که می خواهید و در طلبشان هستید یا همان جفت روحی را دارید؟
ازدواج با جفت روحی
خصوصیت جفت روحی:
از آنجایی که تشخیص جفت روحی بسیار دشوار است و ممکن است در انتخاب و تشخیص زوج روحی خود دچار تردید و دودلی شویم، در ادامه به بررسی خصوصیات جفت روحی می پردازیم. اگر در مواردی حداقل ۲ مورد از این ویژگی ها را در شریک عاطفی خود مشاهده نکردید به احتمال ۹۰ درصد، راه را اشتباه پیمودید و شخصی که با وی در ارتباط هستید، جفت روحی شما نیست.

اولین خصوصیت جفت روحی: شما مجبور به خود سانسوری نیستید.
اصلی ترین خصوصیت جفت روحی این است که شما در کنار او خود واقعیتان هستید. مجبور نیستید نقش بازی کنید یا دسته ای از خصیصه های اخلاقی خود را بروز ندهید. می توانید به راحتی افکار و احساساتتان را بیان کنید و خود واقعیتان باشید، بدون اینکه ترس از این موضوع داشته باشید که پذیرفته و یا دوست داشته نشوید. او هیچ گاه شما را بخاطر خصوصیات اخلاقیتان پس نمیزند و طرحواره نقص و شرم و طرحواره رها شدگی را در شما فعال نمیکند.

 

دومین خصویت جفت روحی: قلب خود را با شما به اشتراک می گذارد.
جفت روحی شما بی شک در مورد رابطه ای که با شما دارد و احساسش ریسک پذیر است و بدون کوچک ترین ترسی، تمام قلبش را با شما به اشتراک می گذارد او اعتماد به نفس کنار شما بودن و ابراز احساسات کردن را دارد. اگر با شخصی در ارتباط هستید که به سختی می توانید در وی اثر کنید و هیچ تمایلی در به اشتراک گذاری احساسش با شما ندارد، شاید در انتخاب زوج روحی خود اشتباه کرده اید.

سومین خصوصیت جفت روحی: اعتماد متقابل
بی شک اگر با زوج روحی خود در ارتباط باشید، او به شما اعتماد کامل دارد و از به اشتراک گذاشتن رازهایش با شما، کوچکترین هراسی به دل راه نمی دهد. او شجاعات و اعتماد در میان گذاشتن تمام راز هایش (حتی شرم آور ترین خاطرات) با شما را دارد و می داند که، همچنان مورد محبت و عشق شما قرار می گیرد.

چهارمین خصوصیت جفت روحی: برنامه ریزی برای آینده
اگر فردی که با او در ارتباط هستید، هیچ برنامه ای برای آینده مشترکتان ندارد. اگر هیچ صحبتی از آینده مشترکتان نمیکند. اگر شما نمیدانید که سر انجام این رابطه قرار است به کجا ختم شود و هربار که صحبت را به آینده می کشید، طفره می رود. این موضوع نوعی زنگ خطر است که شاید در انتخاب جفت روحی خود اشتباه کرده اید.

آیا جفت روحی تنها باید جنس مخالف باشد؟ 
همانطور که پسشتر در تعریف جفت روحی عنوان کردیم، هر شخص میتواند چندین جفت روحی داشته باشد. جفت های روحی شما قطعا تاثیرات عمیقی بر پیشرفت شما دارند. و طبق قانون کارما شما قطعا در زندگیتان با جفت روحی خود ملاقات خواهید کرد. چرا که هدف از پیدایش جفت روحی تعادل روحی و درک روابط کارمایی است. پس الزاما جفت روحی از جنس مخالف نیست گاهی میتواند یک دوست، یک مربی  یا حتی یک همراه باشد که در ادامه به تعریف هر یک میپردازیم.

قانون کارما

 

قانون کارما چیست؟

کارما – (به انگلیسیkarma) در فرهنگ هندو به مفهوم عملکرد فرد در زندگی است.

در قانون جذب نیز بر مفهوم قانون کارما بسیار تاکید شده است. کارما یک قانون انکار ناپذیر در هستی است. کارما در لغت از یک واژه سانسکریت به معنای بازگشت برگرفته شده است. کارما ارتباط بین اعمال شما و سرنوشت شما را توضیح می دهد.
کارما یا همان قانون کارما را به زبان ساده می توان گفت «قانون علت و معلول» است. یعنی کسانی که به قانون کارما اعتقاد دارند باورشان این هست که در این دنیا نتایج اعمال خود را خواهند دید.

ا

کارما چیست، قوانین کارما، قانون کارما چیست؟-راز موفقیت

در حالت کلی در پاسخ به کسانی که میگویند کارما چیست باید اظهار داشت که قانون کارما بیانگر این است که اعمال شما آیندۀ شما را رقم می‌زنند. شاید شما هم شنیده باشید که بعضی از افراد اظهار می کنند: این سرنوشت ما بوده که زندگی این چنینی داشته باشیم یا مصیبت های زیادی نصیبمان بشود! اما قانون کارما نظر دیگری دارد: دلیل این مسئله که سرنوشت شما هرگز از پیش تعیین نشده، این است که شما ارادۀ آزاد دارید.

براساس قانون کارما امکان ندارد که آیندۀ شما از پیش تعیین شده باشد. از نظر قانون کارما چنین چیزی عادلانه نخواهد بود. زندگی به شما فرصت می‌دهد.

قانون کارما یکی از همان فرصت‌هاست. افرادی مثل هندوها که قانون کارما را قبول دارند بر اساس اصل تناسخ بر این باور هستند که کارما یا همان قانون کارما زندگی های بعدی شما را نیز تفسیر می کند. یعنی اگر شما امروز خوب زندگی کنید و با دیگران مهربان باشید و کار بد نکنید بر اساس قانون کارما در زندگی های بعدی نتایج آن را در زندگی خود شاهد خواهید بود. قانون کارما می گوید: افرادی که همیشه مصیبت می بینند و اتفاقات سریالی بدی برایشان رخ می هد، نتایج اعمال گذشته یا زندگی قبل (تناسخ) خود را تجربه می کنند.

نیز کارما را به این صورت تفسیر می کند که می گوید وقتی شما کارخوبی می کنید احساسی در شما ایجاد می شود که این حس خوب شرایطی را بوجود می آورد تا همان حس را مجددا تجربه کنید. دقیقاً قانون کارما در عملکرد بد و نامطلوب نیز عواقب بدی برای فرد خواهد داشت. این شما هستید که آینده خود را میسازید. قانون کارما میگوید اگر آینده خوبی میخواهید باید اکنون خوبی داشته باشید و به صورت مستمر به شکلی مثبت در جهت خواسته هایتان حرکت کنید.

شین در کتاب چهار اثر خود از قانون کارما بعنوان قانون بازی بومرنگ ها یاد کرده است؛ بومرنگی که پرتاب می شود و در نهایت به خودمان برمی گردد.

معنی کلمه کارما

حالا که دارید با کارما و قوانین کارما آشنا میشوید خوبه که با اصطلاحات تخصصی آن نیز آشنا شوید تا متوجه شوید که کارما دقیقا در لغت به چه معنا است و در اصطلاح به چه معنایی مورد استفاده قرار میگیرد. کارما در لغت که به آن کرمه یا کرمن (به سانسکریت: कर्म) هم میگویند به معنای عملکرد فرد در زندگی است. اما کارما در اصطلاح یعنی هر عملی که از شما سر بزند نتایج کیهانی ای را به همراه دارد که این نتیجه میتواند انتقام الهی و یا پاداش الهی باشد. که به ضرب المثل معروف «هر چه بکاری همان را درو خواهی کرد» اشاره دارد.

معنی اصلی قانون کارما چیست؟ کارما به زبان ساده

 

کارما چیست، قانون کارما در کائنات، قانون کارما در روانشناسی، قانون کارما چیست؟-راز موفقیت

من در میان دانشجویان دوره قانون جذب متوجه شدم که قانون کارما برای بسیاری یک مفهوم گنگ است. حتی در این مفهوم به صورت شخصی و بر حسب ضرورت تفسیر شده است. قانون کارما براساس قوانین نیوتن نیز توضیح داده می شود. بر اساس قانون سوم نیوتن هر عملی عکس العملی دارد. یعنی اگر بر جسمی نیرویی در جهتی وارد شود؛ نیروی عکس العملی مساوی ولی مخالف جهت آن عمل می کند. دقیقا قانون کارما نیز به همین شکل عمل می کند. کارما می گوید اگر شما امروز کار بدی انجام دهید، نتیجه این کارتان به زندگی شما بازخواهد گشت. قانون کارما می گوید نتایج کار خوب یا بد شما در همین جهان و زندگی بعدی گریبان شما را خواهد گرفت.

ما در این مقاله قصد داریم قانون کارما را به نحوی بیان کنیم تا یک درک ملموس از مفهوم کارما داشته باشید. برای بیان مفهوم کارما و قانون کارما یک مثال ساده ضروری است. فرض کنید همه ما می‌خواهیم به مردم در حد توان خود کمک کنیم.

  • مثلاً فرد نابینایی را یاری کنیم، به موسسه محک کمک کنیم،
  • به افراد بی‌خانمان کمک مالی کنیم،
  • با کودکان کار مهربان باشیم و غیره.

کارما چیست، قانون کارما چیست؟-راز موفقیت

حال دو سوال مطرح می‌شود: چقدر احتمال دارد شخصی که به او کمک کرده‌ایم، پاسخ خوبی، ما را بدهد؟ چقدر احتمال دارد که عمل ما یک منبع از انرژی مثبت ایجاد نماید؟! این یک مثال خیلی ساده از کارما درباره مسائل روزمره است. البته کارما بصورت منفی نیز وجود دارد.

به سادگی اما بسیار عمیق مفهوم قانون کارما را توضیح می‌دهد:

«انسان چیزی جز محصول افکارش نیست. او به همان چیزی تبدیل می‌شود که بدان فکر می‌کند.»

قانون کارما یکی از قدیمی‌ترین مفاهیم معنوی/مذهبی در جهان است. مدت‌ها قبل از مسیحیت و یهود، مفهوم قانون کارما به طور گسترده در شرق پذیرفته شده بود. چرا که نه؟ منطقی است. این اعتقاد که اعمال گذشته بر سرنوشت ما در حال اثر می‌گذارند، کاملاً منطقی به نظر می‌آید.

قیمت کابینت گلاس

 

قیمت کابینت گلاس

قیمت کابینت های گلاس

 

قیمت کابینت گلاس در زمستان 99 از متری سه ملیون تومان شروع می‌شود. اما سوال اصلی اینجاست که برای استعلام دقیق قیمت کابینت گلاس محاسبه متراژ آشپزخانه کافی ست؟ همانطور که قبلا هم گفتیم، چنانچه مایل به محاسبه دقیق قیمت کابینت گلاس هستی باید جزئیات اجرایی را در نظر بگیرید که در ادامه به بررسی آنها نیز می پردازیم.

چنانچه به دریافت مشاوره رایگان برای طراحی و اجرا انواع مصنوعات دکوراتیو چوبی اعم از کمد دیواری، کابینت ام دی اف، تخت تاشو و … دارید و یا میخواهید از قیمت ساخت کمد دیواری در تهران مطلع شوید، می توانید با ما با شماره تماس: 09124177820 در ارتباط باشید.

 

1-جنس ورق های گلاس مصرفی د سخت کابینت آشپزخانه:

یکی از عواملی که تاثیر مستقیم بر روی قیمت کابینت گلاس شما دارد، جنس و برند مصرفی شما است. های گلاس ها تحت عنوان ورق خارجی و داخلی در بازار عرضه می شوند که، حدود 500 هزار تومان باهم تفاوت قیمت دارند. همینطور از آنجا که کیفیت ورق های گلاس ارائه شده توسط کارخانه های مختل باهم رق دارد پس برند نیز روی قیمت کابینت گلاس تاثیر می گذارد.

2-دستگیره ها و لولا های کابینت گلاس 

بعضی کابینت ها ساده اند و برخی دیگر ترکیبی از سنگ و آینه و…

همچنین دستگیره ها و موارد دیگری نیز نظیر قفسه های تزئینی بسته به سلیقه مشتری در ساخت کابینت آشپزخانه های گلاس استفاده می‌شود که قطعا قیمت های متفاوتی دارد و برای محاسبه قیمت کابینت های گلاس آنها نیز در نظر گرفته شود.

3- طراحی کابینت آشپزخانه

کابینت های گلاس لیمویی

 

طرحی که برای کابینت ام دی اف خود انتخاب می‌کنید مستقیما، قیمت آن را مشخص می‌کند. برای محاسبه دقیق قیمت کابینت گلاس باید طرح شما با جزئیات مشخص باشد و اگر طرحی کلی در ذهن داشته باشید قیمت کابینت ام دی اف شما به صورت دقیق محاسبه نمی شود.

مژده به همراهان همیشگی آرشان دکور: این مجموع بابت طراحی هزینه ای را از شما عزیزان دریافت نمی‌کند لذا می توانید بدون صرف کمترین هزینه ای قیمت دقیق کابینت ام دی اف خود را محاسبه کنید.

 

جزئیاتی که سبب اختلاف قیمت کابینت می شوند.

 

همانطور که قبلا نیز اشاره کردیم، جزئیات میتواند قیمت کابینت شما را در پایان کار تغییر دهد. اما این جزئیات چیست؟ در ادامه سه فاکتور مهم که میتواند اختلاف قیمت بین یک نوع متریال ایجاد کند را شرح میدهیم.

اختلاف قیمت کابینت ام دی اف و قیمت کابینت های گلاس

 

کابینت ام دی اف و کابینت های گلاس، نوع متریال خیلی مهم است. حدودا چیزی بین 500 هزار تومان بین متریال ایرانی و خارجی تفاوت وجود دارد. مورد دوم مسئله برندینگ است. کارخانه ای که از آن ورق ام دی اف و هایگلاس خریداری میشوند تاثیر مستقیم بر روی قیمت کابینت دارند.

اختلاف قیمت کابینت تمام چوب و اختلاف قیمت کابینت روکش چوبی

 

در کابینت‌های چوبی همانطور که حتما حدس زدید، نوع چوب مصرفی حرف اول را می زند. این موضوع در مورد ابینت های روکش چوبی نیز صادق است. مورد دوم که در این نوع کابینت ها بر روی ققیمت تمام شده اثر می گذارد، رنگ کابینت است ه معمولا از رنگ پلی استر استفاده می شود.

 

تقویت عزت نفس

 اگر بدانید که عزت نفس واقعا چیست قطعا متوجه خواهید شد که تقویت عزت نفس تا چه میزان میتواند موضوع مهم و حیاتی ای باشد. حقیقتا افراد زیادی را میشناسم که صرفا چون عزت نفس پایینی دارند حال روحی آنها به شدت بد است. باکسی وارد رابطه ای طولانی مدت نمیشوند. نسبت به زندگیشان هیچ حس زیبایی ندارند و چون خود را انسان حقیر و دوست نداشتنی ای میدانند حتی وقتی مورد عشق و محبت دیگران قرار میگیرند حالشان بد است. حال میفهمید تقویت عزت نفس تا چه حد میتواند موضوع حائز اهمیتی باشد و چه بالاهایی ممکن است گریبان گیر شما شود اگر توان تقویت عزت نفس خود را نداشته باشید؟؟؟

در این مقاله به بررسی راهکارهایی علمی و صددرذ کاربردی در راه تقویت عزت نفس شما خواهیم پرداخت پس با ما همراه باشید

۵ تکنیک  برای تقویت عزت نفس 

این ۵ تکنیک را حتما انجام دهید تا شاهد نتایج شگفت انگیزی باشید.

تکنیک اول تقویت عزت نفس: نوشتن شجره نامه 

بدین منظور تمام زندگی خود را بنویسید. نوشتن خاطرات مربوط به کودکی، نوجوانی و اکنونتان در تقویت عزت نفس شما معجزه میکند. اگر نقاط ابهامی در زندگی شما هست این نقاط ابهام را بپرسید، تحقیق کنید، بررسی کنید و برای خودتان کاملا شفاف سازی کنید. شما در این تکنیک کافیست شبی ده دقیقه وقت بگذارید. و هر چیزی که از گذشته در یاد دارید را روی کاغذ بیاورید. همین طور در حین نوشتن تاریخچه زندگی خودتان نقاط مثبت را پررنگ تر کنید بیشتر راجع به آن بنویسید. چه اتفاق های مثبتی در کودکی افتاده است. چه کارهای خوبی کرده اید حتی شیطنت هایی که به شما حس خوبی می دهد. چطور درس خوانده اید و چه نمرات خوبی گرفته اید. یعنی بیشتر توجه و تمرکز روی نقاط مثبت باشد.

تمرین مهم برای تقویت عزت نفس

در مرحله بعد شما باید شبی پنج مورد که از خودتان شناخته اید و به آن افتخار می کنید را یادداشت کنید. یعنی از دل آن سرگذشتی که نوشته اید و آن نقاط مثبتی را که به آنها اشاره کرده اید هر شب ۵ مورد را که به آنها افتخار می کنید و در خودتان مثبت، خوب و بارز می دانید را یادداشت کنید. تا به مرور زمان تقویت عزت نفس برایتان میسر شود

هر شب ۵ مورد زیر را برای تقویت عزت نفس یادداشت کنید :

  • فلان مورد در قیافه و اندامم را دوست دارم چون …..
  • فلان دوره را گذراندم و فلان مدرک رو گرفتم.
  • فلان مقطع تحصیلی رو با این رتبه قبول شدم.
  • پدرم این خوبی رو دارد.
  • مادرم….. (یک چیزی را پیدا کنید و روی آن متمرکز شوید.)

هر شب ۵ مورد یاداشت کنید. می توانید به خیلی چیزها اشاره کنید. ارتباطاتتان، افرادی که با آنها دوست هستید، توانایی های خاصی که دارید، استعدادهایی که دارید، مثلا موردی که من دیشب در این یادداشت های پنج گانه شبانه ام نوشتم؛ ناگهان یادم افتاد که بعد از مدتها کم کم لیستم خالی شده است و نمی توانم موردی را پیدا کنم. ولی لحظه ای به همان روز خودم نگاه کردم و یادم افتاد که من امروز با فرزندم به گونه ای خاص صحبت کردم. این شیوه گفتگو را  خیلی دوست دارم در صورتی که اصلا تا بحال به آن توجه نکرده بودم. این را به عنوان اولین آیتم آن لیست پنج گانه نوشتم. منظورم این است که شاید در دفعات اولی که می خواهید این لیست را پر کنید. چیزی به ذهنتان نرسد یا ندانید. این کاملا طبیعی است بخاطر اینکه چیزهای مثبت زیادی را در خودتان نمی بینید. چون عزت نفس پایین اصلا تعریفش همین هست. اما به تدریج یاد می گیرید که نقاط قوت و مثبت خودتان را بزرگ تر و بزرگ تر بکنید و با شروع عدد اول عددهای بعدی را حتما در لیست بگذارید.

 تکنیک دوم تقویت عزت نفس: دیدن نقاط مثبت در دیگران

 

تکنیک و روش دومی که در تقویت عزت نفس می خواهم خدمتتان بگویم دیدن چیزهای خوب در دیگران است. ما عموما در دیگران نقاط منفی را خیلی بارز می بینیم.  مخصوصا هر چقدر عزت نفستان پایینتر باشد. شما افراد دیگر را ضعیف تر و منفی تر از خودتا خواهید دید. اما اینجا می خواهیم دقیقا برعکس عمل کنیم. نباید در مورد دیگران قضاوت بکنیم. فقط می خواهیم یک مقایسه مثبت بکنیم. نقاط مثبتی که در خودتان می بینید را جستجو کنید و در اطرافیان ببینید. و یا نقاط مثبتی را که در دیگران می بینید را در دیگری جستجو کنید. اینجا هم باز ممکن است در یافتن نقاط مثبت در دیگران با مشکل مواجه شویم و نتوانیم پیدا کنیم. این باز طبیعی است ولی به تدریج و با فکر کردن بر روی این موضوعات می توانیم نقاط بسیار مثبتی را در اطرافیان خودان پیدا کنیم که در شما هم هست  یا در شما هست و در دیگران هم هست. بیشتر ما در دیگران فقط به دنبال مسائل و جوانب منفی آنها هستیم و فقط آن نکات منفی را می بینیم. مثلا با دوستی سالها ست ارتباط داریم و سال هاست داریم قضاوتش می کنیم و همیشه در ذهنمان به گفتگو با این فرد مشغولیم.

  • که چرا این فرد این کار را کرد و یا چرا این کار را نکرد.
  • چرا اینجوری یا چرا اون جوری لباس پوشید.
  • چرا به من اینجوری سلام داد.
  • چرا اونجوری رفتار نکرد یا کرد.

روی افکار مثبت و منفی خود فکوس کنید

کمی به این افکار توجه کنیم تمام عمرمان داریم این کارها را، این گفتمان را در درون خودمان تکرار می کنیم و اکنون ما فرض می کنیم که نمی خواهیم از این به بعد این کار را بکنیم و بر عکس می خواهیم فقط و فقط نقاط قوت و مثبت دیگران را ببینیم و آن را به زبان بیاوریم؛ در واقع ما می خواهیم از اختلاف هایمان به پذیرش تفاوت هایمان برسیم. پس زیاد به نقاط ضعف هم کاری نداشته باشیم بیشتر جنبه های مثبت را ببینیم و با این جنبه های مثبت طبعا ارتباط خوبی بین ما برقرار خواهد شد، تا اینکه بخواهیم جنبه های منفی را ببینیم و حالا در ارتباط صد در صد با مسائل و مشکلاتی مواجه خواهیم شد.

 

دوستان در اینجا هدف من این نیست که مشکلات خودم و دیگران را کتمان بکنم؛ اصلا بحث عزتمندی این نیست!! برای همین هم اینجا نمی خواهیم این بحث را باز کنیم که با جوانب منفی خودمان این کار را بکنیم یا با جوانب منفی دیگران این کار را بکنیم. طبیعی است که وقتی در خودم این جوانب منفی را بشناسم احتمال دارد که بتوانم تغییر بدهم و در دیگران هم یا می پذیرم و یا کمکش می کنم تغییر بدهد و یا اینکه با همان شرایط با آن مواجه می شویم.

تکنیک سوم تقویت عزت نفس: به وجود آوردن حس خوب در دیگران

 

تکنیک سوم این است که حالا ما باید ببینیم که چطور می توانیم در دیگران حس خوب را به وجود بیاوریم. چطور به دیگران می توانیم کمک بکنیم مثلا دیروز یکی از همکاران من ناراحت بود از شرایطش از وضعیتش و برای آینده به شدت غصه می خورد و نگران بود من اینجا گفتم خب ببینم می توانم از این تکنیک استفاده بکنم. آمدم کلی صحبت های مثبت با او کردم. به آینده امیدوارش کردم و تازه به او گفتم  تو در اینجا ، در این شرکت توانایی هایی داری که همه ی ما به این تواناییهای تو غبطه می خوریم. پس تو آدم خوب و متفاوتی هستی، پدر خوبی هستی تو همکار خوبی هستی. در کل خیلی حس خوبی نسبت به حرف های من پیدا کرد. باورتان نمی شود فردای آن روز بعد از این گفتگوی خیلی کوتاه به من زنگ زد و با حالتی که خیلی احساساتی شده بود از من بابت این گفتگوی خیلی خوبی که بینمان رد و بدل شده بود خیلی تشکر کرد. خب می خواهیم این کار را آنالیز کنیم. من با یک گفتگو، با اشاره به نقاط قوت همکارم در ایشان حس خوبی ایجاد کردم. اما این کار چه سودی برای من داشت؟سودش برای من این بود که احساس بسیار بهتری در من ایجاد شد. با واکنش ایشان نسبت به این گفتگو من متوجه شدم که یک آدم خوبی هستم و دوم یک سری توانایی های خاص دارم و سوم دیگران نسبت به من حس خوبی دارند و در نهایت در واقع به این ایمان می رسم که

یک: من خوب هستم، 

دو:دیگران خوب هستند،

سه:ارتباط من با دیگران خوب است.

 تکنیک چهارم تقویت عزت نفس: تمیز و مرتب بودن و در حالت کلی حفظ ظاهر

تکنیک دیگری که خیلی موثر می دانم این است که خوش لباس باشید و به سر و وضع خودتان برسید. از عطر و ادکلن خوب و مناسبی استفاده کنید و در کل ظاهرتان را حفظ کنید. لازم نیست که منتظر یک شرایط ، وضعیت و روز خاصی باشید. تا زیبا لباس بپوشید، موهایتان را مرتب کنید یا خانم ها آرایش کنند. این کار را یکبار برای خودتان بکنید، بروید جلوی آینه و با یک حس خوب به سر و وضع خودتان برسید. از لباسی که می پوشید لذت ببرید ، از کفش نویی که خریده اید، در واقع از ظاهر خودتان بیشترین لذت را ببرید. اینجا اشاره می کنم که شاید بسیاری از مردم با پوشیدن لباس نو حس خوبی ندارند. این دقیقا بخاطر این است که وقتی من خوب نیستم چیزهای خوب هم نباید داشته باشم. یک نگاه تلخ است که ته ضمیر این افراد نشسته است.

اما افراد عزتمند همه ی چیزهای خوب را متعلق به خود می دانند و می خواهند که برای خود بکنند.من در این مورد نظرم این نیست که باید گران قیمت ترین لباس ها را بپوشیم تا به تقویت عزت عزت نفس برسیم. خوب و مناسب پوشیدن، مرتب بودن، شلخته نبودن، این که وقتی می خواهید بیرون بروید جلوی آینه نگاهی به خودتان می اندازید و دستی به سر و گوش خودتان میکشید. بیشتر، این منظورم هست، نه اینکه حالا حتما برند خاصی را باید بپوشید تا احساس خوبی داشته باشید. یادمان باشد همان قدر که شلخته بودن ما را در فاز اختلال شخصیتی می برد، خیلی مرتب بودن یا خیلی گران پوشیدن ، خیلی خرید کردن هم می تواند ما را دچار مشکلات دیگری بکند. این مورد و حفظ ظاهر مخصوصا برای خانم ها می تواند خیلی خیلی حیاتی و موثر باشد. می تواند در آنها اثر گذارتر باشد.

تاثیر زبان بدن در حفظ ظاهر

در این جا متذکر می شوم در حفظ ظاهر، چگونه ایستادن، راه رفتن، نشستن، حالت های اندام خیلی خیلی مهم هستند. ما از ظاهر افراد خیلی وقت ها قضاوتشان می کنیم و می دانیم آدمی با کتف افتاده ، سر شانه های افتاده، شل که با دست های کاملا بی حال راه می رود. آرام راه می رود، خب مسلما این آدم، آدم حرمت نفس پایین دارد. سرش پایین به کسی نگاه نمی کند. ولی بر عکس شما تصور کنید آدمی که سر بالا، سینه جلو ، دست ها را آرام و محکم در کنار شانه هاش تکان می دهد. خیلی محکم راه می رود. تند راه می رود، تماس چشمی با دیگران دارد، ظاهر آرام و شاید تبسمی هم دارد. خب طبعا ، این آدم احتمالا لباس مرتبی هم دارد و عرض شود که به خودش و کاری که آن لحظه دارد انجام می دهد و جایی که دارد می رود، ایمان ، اعتقاد و باور دارد، منظور از خوش پوشی بیشتر داشتن احساس خوب از ظاهر خود است و این حفظ ظاهر در رابطه با کیفیت عزت نفس و یا تقویت عزت نفس خیلی خیلی موثراست. خود به خود یک اثر متقابل هم از دیگران می گیرد، این فرد همین که مورد توجه قرار می گیرد، همین که دیگران از لباسش، تیپش، راه رفتنش، عطر و ادکلنش ، کفشش، ظاهرش، حتی شیوه نشستنش به او می گویند یا حتی با نگاهشان یک حس خوب به او انتقال می دهند. این دقیقا اثر بسیار بسیار قدرتمندی در درون خود فرد ایجاد می کند که دیگران تاییدش می کنند. در واقع خیلی وقت ها ما به این تاییدها نیاز داریم تا مطمئن شویم تائید خودمان تایید درستی بوده است.

 

در مقابل تعریف ها و تمجدید ها مقاومت نکنید

زمانی هم که تعریف می شود لطفا به سبک ایرانی اصلا منکر آن تعریف نشوید یا نگویید که “اصلا اینجور نیست که شما می گویید و این لباس نو نیست، لباس کهنه فلانی است، و این اصلا مارک معروفی نیست. من این را توی حراجی گرفتم، چیز مهمی نیست. تصادفا اینجوری راه میرم.” نه اینجوری نه، اتفاقا برعکس باید تشکر بکنیم از اینکه شما را اینجور می بینند. که از شما تعریف می کنند یا از مسایل مرتبط با شما تعریف می کنند. هرگز قدر دانیها و تشکرها را رد نکنید و  به تعارف نکشانید. نه اتفاقا از آنها تشکر کنید. جمله ای که یکی از روانشناسان در یک سمینار در این مورد می گفت این بود که بگویید: من سپاس گزار لطفتان هستم.

 

تکنیک پنجم بالابردن عزت نفس: بخشنده بودن

 

آخرین تکنیک این است که بخشنده باشید. من از بزرگی شنیدم که می گفت انعکاس بخشش دیگران در ما بخشش خودمان می شود. ما خیلی وقتها باید خودمان را ببخشیم اما کاری که می کنیم این است که بلاهایی سر خودمان می آوریم که اگر سر دیگری بیاوریم. صد در صد از ما شکایت می کنند یا هر کاری از دستشان برآید در قبال ما انجام می دهند. ما احتیاج به بخشش خودمان داریم و برای اینکه خودمان را ببخشیم با این تکنیک با بخشش دیگران در واقع این را به خودمان انتقال می دهیم. 

قانون جذب افراد

 بر اساس قانون جذب افراد ما چه کسانی را جذب می‏کنیم و یا چه کسانی جذب ما می‏شوند؟

هر فردی در زندگی یک سری دوستان خاصی دارد که تقریبا همه آن دوستان، از خصوصیاتی نسبتا شبیه به هم برخوردارند آنها را با قانون جذب افراد به زندگی اش جذب کرده است و با به عبارتی دیگرمعمولا طیف دوستان و همنشینان هر شخص، افراد خاصی هستند که خصوصیات اخلاقی نسبتا شبیه هم دارند.

قانون جذب افراد فقط منحصر به اشیا و خواسته‏های مادی و معنوی نیست بلکه در مورد افراد نیز صادق است. یعنی ما تا اندازه‏ای می‏توانیم تعیین کنیم که چه کسی را جذب خواهیم نمود.

طبق یافته‏های دانشمندان، هر کسی دربردارندۀ هاله‏ای از انرژی در اطراف خود است که این هالۀ انرژی به تفکرات فرد بستگی دارد؛ تفکرات مثبت هاله‏های انرژی مثبت و تفکرات منفی هاله‏های انرژی منفی را تولید می‏کنند. پس با توجه به اینکه هاله‏های انرژی در اطراف هر شخصی وجود دارد، مجاورت با افراد مثبت‏اندیش یا منفی‏نگر باعث تاثیر در رفتار ما می‏شود و قانون جذب افراد را به کار می اندازد. برای مثال با خود تصور کنید که چرا یک کودک در بغل مادر خود احساسی بسیار خوب دارد؟ یقینا به این دلیل است که مادر با عشق خالص و ناب خود به کودک، انرژی خود را به او منتقل نموده و با بغل کردن کودک، وی را در فضای انرژی مثبت خود قرار می‏دهد. همینطور در مورد هاله‏های انرژی افراد خوب، مثبت نگر و … . و نیز هاله‏های انرژی افراد منفی نیز همینطور است. حتما تابحال همنشینی با افرادی که تفکرات منفی دارند همنشین شده‏اید. قطعا تا چند دقیقه یا ساعت دچار نوعی کاهش انرژی شده و حالت شادابی خود را از دست داده‏اید.

قانون جذب افراد می‏گوید :
هر انرژی تمایل به جذب انرژی همانند خود را (در شکل کاملتر) دارد.

به همین دلیل است که قانون جذب افراد به ما می‏گوید شما بخواهید (به خواستۀ خود فکر کنید) سپس ما با تصور کردن و تلقین به نفس و در واقع با تابش انرژی به هستی، آن چیزی که به آن فکر می‏کرده‏ایم را به شکل پرتراکم خود (یعنی جسم و تجسم یافته) به دست می‏آوریم. این اساس قانون جذب است. همچنین یک قانون در علوم پایه وجود دارد که می‏گوید :

همیشه شکل کم تراکم هر انرژی تمایل به جذب شکل پرتراکم و انبوه خود دارد.

در مورد جذب انسانها و اینکه ما چه کسانی را جذب می‏کنیم، نمی‏توان افرادی را که حضورشان در زندگی ما به دست خودمان نبوده و ناچارا در زندگی ما وارد شده‏اند را به حساب آورد، مانند پدر، مادر، برادر، معلم، همسایه و … . اما جذب دوستان و همسر مسئله‏ای است که تا اندازه‏ای می‏توان در آن به صورت اختیاری عمل نمود.

ما همیشه افرادی را جذب می‏کنیم که مانند ما اندیشیده و نیز رفتاری مانند خودمان دارند اما نه تنها دقیقا شبیه خودمان، بلکه بسیار بیشتر و شدیدتر از خودمان در آن رفتار و تفکرات زندگی خود را سپری می‏کنند. برای مثال اگر ما روزی ۵ بار غیبت کرده و دروغ می‏گوییم، فردی را جذب خواهیم کرد که روزی ۵۰ بار دروغ گفته و غیبت می‏کند. همچنین مثلا اگر ما تا اندازۀ ۲۰ نمره امیدوار به رحمت خدا هستیم، فردی را جذب می‏کنیم که به اندازۀ ۲۰۰ نمره به رحمت خدا اطمینان و یقین دارد.

پس در واقع افرادی را که ما ناخودآگاه جذب می‏کنیم، دقیقا همان بازگشت رفتار خودمان است که به صورت یک انسان در حضورمان ظاهر شده است. همان طور که بزرگان و مشاهیر جهان از قدیم گفته‏اند، انسانها و دوستان در واقع آینۀ رفتار ما هستند و دوستان می‏آیند تا ما خود را بشناسیم و جملاتی از این قبیل.

صفحه قبل 1 2 3 4 5 6 صفحه بعد